معنی مالکیت اشتراکی
حل جدول
کمونیسم
لغت نامه دهخدا
اشتراکی. [اِ ت ِ] (ص نسبی) صفت نسبی است از اشتراک بمعنی اباحه و فوضی که در قوانین ایران بر کمونیست یا پیرو مرام کمونیزم اطلاق میشود. ولی در تداول عربی زبانان امروز کلمه ٔ «اشتراکی » بمعنی سوسیالیست و کلمه ٔ «شیوعی » بجای کمونیست بکار میرود. اگر کلمه بمفهوم نخستین بکار رود، بر گروهی اطلاق میشود که معتقدند باید لغو مالکیت فردی و اختلاف طبقاتی را از راه انقلاب پدید آورد و تولید را به مرحله ای رسانید که هر کس بقدر حاجتش از اجتماع بهره برد، و اگر بمفهوم دوم باشد، بر دسته ای اطلاق میشود که همان هدف را از طریق مبارزات پارلمانی میطلبند نه انقلاب و معتقدند هر کس باید بمیزان کار و لیاقتش از اجتماع برخوردار شود.
مالکیت
مالکیت. [ل ِ کی ی َ] (ع مص جعلی، اِمص) مالک بودن. مالکی. و رجوع به مالک شود. || (اصطلاح حقوقی) حقی است که انسان نسبت به شی ٔ دارد و می تواند هر گونه تصرفی در آن بکندبجز آنچه که مورد استثنای قانون است. (فرهنگ فارسی معین). حق استعمال و بهره برداری و انتقال یک چیز به هر صورت مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد. در قانون مدنی ایران مالکیت فقط در مورد عین استعمال نشده است. در اصطلاح فقه هر سلطه ٔ قانونی را ملک نامند و مالکیت صفتی است که از این نظر بکار می رود. لذا گفته اند: مالکیت خانه، مالیک حق تحجیر، مالکیت منافعو غیره. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی).
- مالکیت ما فی الذمه، (اصطلاح حقوقی و فقهی) اجتماعی دو عنوان داین ومدیون در یک شخص نسبت به یک دین موجب می شود که آن شخص مسلط بر ذمه ٔ خود گردد و این سلطه ٔ قانونی را که شخص بر ذمه ٔ خود دارد مالکیت مافی الذمه نامند و آن شخص را مالک مافی الذمه گویند مثل اینکه کسی به پدر خود مدیون باشد و پس از فوت پدر تمام ترکه از دیون و اموال و مطالبات به او منتقل می شود، در این صورت او مالک مافی الذمه ٔ خود خواهد شد. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی).
فرهنگ فارسی هوشیار
عربی به فارسی
جامعه گرای , سوسیالیست , طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
فرهنگ واژههای فارسی سره
داشتاری، ازآنش
کلمات بیگانه به فارسی
از آنش
فرهنگ معین
(لِ یَّ) [ازع.] (مص جع.) مالک بودن، مالکی. ضح - حقی است که انسان نسبت به شیئی دارد و می تواند هرگونه تصرفی در آن بکند به جز آن چه که مورد استثنای قانون باشد.
معادل ابجد
1433